یکی می گفت : آماده هر عشق و حالی هست
و من می گویم : کدام عشق و حال ، زیبا و ماندگارتر از عشق و حالی است که با خدا می شود داشت
عشق و حال با غیر خدا هرچه باشد و با هرکس باشد گذرا و موقتی است
تازه با هزار دردسر و گرفتاری
اما اگر عشقت ، او باشد
و حالت با او
آنگاه شیرین ترین لحظات عمرت سپری می شود
آنقدر که نمی توانی با ادراک ظاهری درکش کنی
باید مست حقیقی بشوی
مست از جام می ناب
آن که مدهوشت کند
تا از خود بی خود شوی
و در این حال خوش
وصل به او گردی
دشمن ، اسبهای عداوت را زین نموده است
و اکنون اسلام را در حصار تنگ خود به محاصره ای سخت ، تهدید می کند
جنگ نرم دشمن دشوارتر از جنگ سختش ، جوانان را به قربانگاه شهوت برده است
و اکنون لاشه های متعفن فساد ، فضای مجازی و حقیقی شهر و روستا را پرساخته است
چه باید کرد؟
مردم دست ندبه به آستان حقتعالی دراز کرده اند
وعریضه خود را با اشک بواسطه نواب اربعه به محضر مولایشان تقدیم داشته اند
همه نگران و مضطرب می نالند
از مولایشان سراغ می گیرند
براستی او کجاست؟
همه بغض در گلو فریادی را به آهستگی ندا می دهند :
تعجیل یا مولا
قم با بانوی بهشتی اش شناخته می شود
کریمه ای که باب الحوایج است
در جوار او احساس غربت نمی کنی
و چون در محضرش هستی عطر حضور ام ابیها را استشمام می کنی
او همنام مادر امامت است و خود خواهر هشتمین امام
او را معصومه نامیدند چون همطراز معصومین است
او نقش زینب را برای امام رضا ایفا نمود
و پیام رسان غربت و مظلومیت
او را عمه سادات می شناسند
و او ماه و مهر حوزه علمیه است
وفاتش دلها را خون و اشک ها را جاری می سازد
این حزن آل محمد بر قائم آل محمد تسلیت باد
چرا رنگ شب ، تیره است؟
من از سیاهی شب بدم می آید
احساس مرگ می کنم
باید از سیاهی شب ترسید
باید خود را به خواب زد
باید با رویا سیاهی شب را ندید
اما واقعیت ، چیز دیگری است
سیاهی هم کاربرد خود را دارد
شب هم زیبایی خود را
باید از شب و سیاهی آن بهره برد
برای استراحت
برای آرامش
و آنچه در شب و سیاهی آن اتفاق می افتد
بزرگترین فتح ، پیروزی بر خواسته دل است
دلی که با دیدن ، هوس می کند
و با هوس بر اراده ، فشار می آورد
و ایمان را گاهی از کار می اندازد
و گناه را با همه بزرگی آن انجام می دهد
اما اگر بر این هوس بتوانیم غلبه کنیم
فتحی عظیم رخ می دهد
که روایت این فتح ، شنیدنی است