کاروان را می بینی
در این شب تاریک
و تنها با هدایت ستارگان
با قدم های آهسته و گاهی تند
و البته با مخاطرات زیاد
دزدهای قافله در کمین
و هر از چندگاه باورها و ارزشهای مردم تاراج می شود
و گاه امید با حضور ماه
و گاهی تیرگی مطلق با ابرهای سیاه
اما حرکت زمان ادامه دارد
حتی ثانیه ای متوقف نمی شود
دل ها در انتظار صبح ظهور می تپد
اما هنوز از سحر هم خبری نیست
اهل انکار ، صبح را منکر شده اند
و اهل ولایت در جستجوی نشانه های سحر
اکنون ندایی آشنا را می شنوی
آری
اندکی صبر
سحر نزدیک است