آه از شب قدر
شب قدری که قدرش را ندانستند
شب قدری که فرقش را شکافتند
تا فراقش غم عالم را برایمان به ارمغان آورد
او مظلوم بود
او کریم بود
او او بود
یگانه ای که باب علم رسول بود
مردی که اسلام با مردانگی او حیات یافت
انسان کاملی که بلاغتش به انسانیت کمال بخشید
مولود کعبه ای که در خانه خدا فزت و رب الکعبه را ندا کرد
و ملائک در عرش زلزله برپا کردند
او مولای همه متقیان و امیر همه مومنان عالم است
او در شبی موسوم به قدر آماده شهادت شد
و در شبی محتمل به قدر جام شهادت را نوشید
در فراق مولا
گریستن کافی نیست
جان دادن تسکینی بر دل های نالان ماست