برخی فرهنگ را چون پارچه ای می بینند
که نخبگان جامعه آن را برای ملت ها به اندازه های مختلف می دوزند
و گروهی فرهنگ را مانند جاده ای می دانند
که با در نظر گرفتن هر مقصد ، متفاوت خواهد شد
جمعی هم فرهنگ را مساوی با دین می خوانند
که مجموعه ای از مقررات نوشته یا نانوشته ای است که عامه مردم از آن پیروی می کنند
در جمع بندی این نگاه ها
به این نتیجه منطقی می رسیم
که فرهنگ مجموعه ای از باورها و ارزش های پذیرفته شده است
که در حقیقت رفتار جامعه را شکل می دهد
این رفتار اعم از فرهنگ عمومی یا فرهنگ عامه است
و می تواند تمامی هنجارها یا ناهنجاری ها را در بگیرد
بی شک ادبیات و دین ، نشانه های مهمی از فرهنگ یک جامعه می باشند
و می توانند بیانگر مسیر فکری اجتماع بشری بحساب آیند
و هنر زبان گویای فرهنگ است
که در نشر فرهنگ تاثیر بسزایی دارد
فرهنگ ، معرف یک جامعه است
و دین جهت دهنده فرهنگ
و حکومت ها می توانند فرهنگ را در اسارت خود درآورند
اما این نخبگان هستند که می توانند در قالب و محتوای فرهنگ ، تغییر و تحول ایجاد کنند
هرچند ممکن است این تغییر و تحول ، سال ها طول بکشد