دست دوست را می فشارم
دستم را به نشان ادب به سینه می گذارم
دستش را به نشان ارادت می بوسم
دستش را در دستم می گذارم تا مرا رها نکند
دست دوست را می گیرم تا در دنیای تنهایی ، گم نشوم
ای خدای مهربان دستم بگیر
چون که دستم ، دست او گردد رها
دلم گرفته
غم وجودم را با خود به دریای ماتم برده
گویا شادی هرگز به سراغم نمی آید
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من را دریابید
دوستان فقط یک لبخند به من هدیه دهید
من در حسرت نگاه مهربان شما هستم
اندوه فراق او که دوستش داشتم مرا می کشد
چرا تلخکامی ها تمامی ندارد
چرا شکستم در عشق پایانی ندارد
تک تک این غم نامه می تواند به فراموشی سپرده شود
وقتی به مرگ فکر کنم
و بدانم دنیا ، اعتباری ندارد
فراموشی ، خوب است یا بد ؟
فراموشی بدی یک آدم خوب ، خوب است
اما فراموشی کار خوب دیگران ، بد است
فراموشی کارخوب خودمان ، خوب است
فراموشی تشکر از دیگران ، بد است
فراموشی خاطرات تلخ گذشته ، خوب است
فراموشی تجربیات زندگی و پند و عبرت ، بد است
فراموشی دانستنی های بد ، خوب است
فراموشی دانستنی های خوب ، بد است
و . . .
غصه دارم
از روزگار
از خودم
از خودی ها
از هرچه که می شنوم و می بینم
قصه ها پرغصه اند
فیلم هایی را که می بینم
قصه هایی را که می خوانم
همه پر است از غصه ها
دلم که می گیرد با این آیه کریمه آرام می شوم
ان مع العسر یسرا فان مع العسر یسرا
دوستی ها یا بر اساس نیاز است
یا بر فراز عشق
دوست نیازمند با دست به سراغم می آید
و دوست عاشق با سر به پا بوسم می آید
و من دوست عاشق را می پرستم چون عشقش از جنس عشق الهی است
و دوست نیازمند را احترام می گذارم چون روزی به امر خدا باید از هم روزی بگیریم
راستی دوست دارید چگونه با هم دوست شویم ؟